جدائی
جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۲ ب.ظ
نصیحت به نسازد در دلم زخــــــــــــم جدائی را
نباشد ورشکست شیشه دستـــــی مومیائی را
بخاک و خون نشاند همچو گل ما را درین گلشن
شعار خویش کردی تا چو شبنـــــــــم بیوفائی را
حیات خویش را چون شمع صــــرف دیگران کردم
کسی چون من ندارد پاس رســــــــم آشنائی را
بهر صورت بردیت چهره همچــــون عکس میگردد
بلی ناکس نمیــــــــــــــــــداند طریق آشنائی را
امید از دست مردم چاره دل بر نمـــــــــــــی آید
ز مرهم به نمــــــــی سازد کسی داغ جدائی را
- ۹۳/۰۵/۳۱
!
/* */
http://www.robotblog.ir