در ناله و آه
چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۴۹ ب.ظ
که ندانست که مجنون چه نـــدا کرد بدشت
که صدای جرس قافلــــــه لیلی الیلئ است
عمرم چونی بناله و شیون گذشتـــــه است
آگه نشد کسی که چه بر من گذشته است
ناله در بزم دل سوختـــــــــه ام ساز آموخت
بیخودی از نفسم شوخی و پـــــرواز آموخت
ناله ام تا بود کم صائب اثــــــر بسیار داشت
بی اثر کردم ز بسیاری نـــــــــوای خویشتن
دل خسته را تمیــــــــــــــــز ب آه فغان کنند
ظرف شکسته را بصــــــــــــــدا امتحان کنند
- ۹۳/۰۵/۲۲